تو ناز نگاهي باز در جام جان من سر داد
همچو مهتاب باده اي دلخواه باز هم از دست ميبرد نگهي.نگهي چون شراب مستي بخش چه نگاهي كه همچو بوي گلاب
ميشود بر مشام جانم پخش. آه مي نوشمد چو شيرهء گل.تو كيستياي نگاه ناز آلود تو گلابي گلاب شهد اگين. تو شرابي شراب گل پالود. آه پيمانه اي دگر. كه هنوز ميگدازد زه تشنگي جگرم.چه شرابي تو به چه شور انگيزيسر كشيدم تو را و .هنوز تشنه ترم.
...............
گلي را به حضورت تقديم مي كنم كه نامش سلامبويش سلامتيشاخه هايش محبتو تيغه هايش دوري از توست
زنده باشي خانمي گل
سبد سبد گوهر ارامش در صدف دلت ارزو ميكنم
تا ديداري بدرود
كمترين شما. صمد
يا حق